حکایت زیر را (که در پایان فصل سوم ریاضیات تکمیلی هفتم آمده است) با صدای خسرو شکیبایی بشنوید. فایل زیر از آلبوم «۴۰ حکایت از گلستان سعدی» انتخاب شده است. برای دانلود قانونی کل این اثر، اینجا را کلیک کنید.
یکی از ملوک عجم طبیبی حاذق بهخدمت مصطفی صَلَّی اللهُ عَلَیْهِ وَ سَلَّم فرستاد. سالی در دیار عرب بود و کسی تجربه پیش او نیاورد و معالجه از وی درنخواست. پیش پیغمبر آمد و گله کرد که مرین بنده را برای معالجتِ اصحاب فرستادهاند و در این مدت کسی التفاتی نکرد تا خدمتی که بر بنده معین است بهجای آورد. رسول عَلَیْهِالسَّلام گفت: این طایفه را طریقتیاست که تا اشتها غالب نشود نخورند و هنوز اشتها باقی بود که دست از طعام بدارند. حکیم گفت: این است موجب تندرستی. زمین ببوسید و برفت.
سخن آنگَه کند حکیم آغاز
یا سرانگشت سوی لقمه دراز
که ز ناگفتنش خلل زاید
یا ز ناخوردنش بجان آید
لاجرم حکمتش بوَد گفتار
خوردنش تندرستی آرد بار
ارسال کامنت و دیدگاه
در اولین فرصت به کامنت شما پاسخ میدهیم و بلافاصله یک ایمیل برایتان ارسال میکنیم. ❤️از ارائه مطالب مفید و سودمند و راه حل های کامل در راستای گسترش و ترویج دانش ریاضی صمیمانه سپاسگذارم .