وب‌سایت edx.org یک پلتفرم است که در حال حاضر دانشگاه‌های معتبر جهانی دوره‌های آنلاین متنوعی را در آن برگزار می‌کنند. این وب‌سایت در سال ۲۰۱۲ با همکاری دانشگاه‌های MIT و هاروارد راه‌اندازی شد و در آن زمان، این دو دانشگاه، دوره‌های آنلاین خود را از طریق آن ارائه می‌دادند. اما امروزه این پلتفرم به مراتب بزرگ‌تر شده است و دانشگاه‌های معتبر دیگری از سراسر جهان نیز در edx.org فعالیت می‌کنند؛ برای هر دوره آنلاین، یک گواهینامه معتبر نیز صادر می‌شود که شرکت‌کنندگان پس از اتمام دوره می‌توانند آن را دریافت کرده و از آن استفاده کنند.

آموزش حل مسئله در edx

معرفی دوره تفکر مؤثر از طریق ریاضیات

چند روز پیش متوجه شدم که یک دوره جدید با عنوان «تفکر مؤثر از طریق ریاضیات» در این وب‌سایت منتشر شده است:

Effective Thinking Through Mathematics

با توجه به اینکه شباهت‌هایی بین فعالیت‌های ما در سایت تکمیلی و نوع تفکر مدرس این دوره وجود داشت، تصمیم گرفتم که این دوره را در جلساتی که با اولیاء داریم معرفی کنم. از این کار دو هدف دارم:

  1. اگر اولیاء تمایل داشته باشند و امکانات لازم را هم داشته باشند، می‌توانند در این دوره در وب‌سایت edx.org شرکت کرده و مطالب جالبی بیاموزند.
  2. همچنین قصد داریم یک مقایسه میان نوع نگاه به ریاضیات در این دوره، که در دنیای پیشرفته و مدرن برگزار می‌شود، و آنچه که در ایران به‌عنوان «آموزش ریاضیات» شناخته می‌شود، داشته باشیم.

توجه داشته باشید که در این دوره، استاد قصد دارد از ریاضیات به‌عنوان ابزاری برای تقویت موارد زیر استفاده کند:

  • خوش‌فکرتر شدن
  • خلاقانه برخورد کردن با مسائل و مشکلات
  • بالا بردن توانایی استدلال مرحله‌به‌مرحله و تصمیم‌گیری منطقی
  • تقویت شهود

آقای مایکل استاربرد که استاد دانشگاه آستین در تگزاس آمریکا هستند، این دوره را تهیه کرده‌اند. ایشان در مقدمه دوره به چند مورد مهم در ایجاد تفکر مؤثر اشاره می‌کنند که عناوین آن‌ها را در ادامه، مشاهده می‌کنید. آقای استاربرد دربارهٔ هرکدام از این موارد در ویدئوهای جداگانه توضیحات مبسوطی داده‌اند. در حال حاضر، اولین ویدئوی این دوره، با زیرنویس فارسی، در گروه مشاوره ریاضی اولیاء قرار دارد.

۱. تفکر و یادگیری عمیق

این مورد در آموزش ریاضیات ما تقریباً وجود ندارد!

۲. فرصت امن برای اشتباه کردن

آقای استاربرد می‌گوید که اگر در فرآیند آموزش ریاضی، دانش‌آموز اشتباه نکند و دربارهٔ مسیرهای اشتباهی که می‌رود بحث و گفتگویی صورت نگیرد، هرگز یادگیری او عمیق نخواهد شد. به نظر من حرف ایشان کاملاً درست است، اما این مورد هم در آموزش ریاضی در ایران تقریباً وجود ندارد!
«فرصت امن اشتباه کردن» یعنی چه؟ یعنی اینکه دانش‌آموز بتواند سر کلاس بحث کند و اگر چیزی را متوجه نمی‌شود، با حوصلهٔ معلم و راهنمایی‌های او متوجه شود که دقیقاً اشتباه در کجا اتفاق افتاده و چه مفهومی از قبل در ذهن او به‌خوبی جا نیفتاده که منجر به اشتباه شده است؛ یعنی یادگیری عمیق قبلاً در چه مبحثی صورت نگرفته است.
حالا متأسفانه اگر چنین چیزی را به معلمانمان بگوییم، اغلب یک جمله می‌گویند: «ما وقت این کارها را نداریم»!

۳. پرسشگری

سؤال پرسیدن چیزی است که به نظر من بسیار مهم است و نیاز به آموزش دارد. اکثر پدر و مادرها به بچه‌ها می‌گویند که سر کلاس سؤال بپرسند و خود معلمان نیز می‌گویند که سؤال بپرسند، اما تنها با این توصیه‌ها دانش‌آموز یاد نمی‌گیرد که سؤال خوب بپرسد. اینکه بچه‌ها سؤال خوب بپرسند و چه‌طور بپرسند، نیاز به آموزش دارد. مرحلهٔ اول آموزش در هر موردی، مشاهده است. یعنی اول دانش‌آموز باید سؤال خوب پرسیدن را ببیند یا بشنود یا سؤال‌های خوب را بخواند.
ما در سایت تکمیلی قسمتی داریم به نام «پرسش در کلاس» که هدفش این است که به بچه‌ها یاد دهد چگونه بعد از حل یک مسئلهٔ خوب، سؤال‌های خوب بپرسند.

۴. بررسی ایده‌ها

اول باید به این پرسش فکر کنیم که «یک ایده خوب از کجا آمده است؟» مهم نیست که حتماً جواب آن را پیدا کنیم، بلکه همین که مدت‌ها فکر کنیم «این ایدهٔ خوب چه‌طور به ذهن آن فرد باهوش رسیده» می‌تواند به ما کمک کند.
برای مثال، یک ایده خیلی جالب و معروف، «ایدهٔ گاوس» است که مجموع اعداد از \(1\) تا \(100\) را با روشی خلاقانه محاسبه می‌کند. سؤال اول باید این باشد که این ایده چطور به ذهن گاوس، که آن زمان یک پسربچهٔ هشت‌ساله بود، رسیده است! سؤال بعدی این است که چه چیزی در این ایده خیلی مهم است؟ و سوال‌های بعدی این که آیا این ایده را می‌توان در حل مسائل دیگر هم به‌کار برد؟ یا آیا می‌شود تغییراتی در این ایده داد که مسائل دیگری را نیز با آن حل کرد؟
ما در سایت تکمیلی یک درسنامه مفصل دربارهٔ ایدهٔ گاوس تهیه کرده‌ایم که اگر این ایده برایتان جذاب است، می‌توانید از این درسنامه استفاده کنید.

درسنامهٔ ایده گاوس

۵. تغییر در نحوهٔ تفکر

اگر چهار مورد قبلی به‌خوبی انجام شوند، مورد پنجم خودبه‌خود اتفاق می‌افتد. یعنی نحوهٔ تفکر انسان تغییر می‌کند. البته، دستیابی به این چهار مورد یک فرآیند طولانی است و نیاز به کلاس درس و بحث، معلمان دلسوز، با حوصله، با انگیزه، با سواد، و کاربلد دارد.
یک مثال از تغییر نحوهٔ تفکر را در دوره‌های آموزش هنر حل مسئله خودمان می‌زنم. ما تابستان امسال یک دوره داشتیم که خانم دکتر جمالی هنر حل مسئله را برای بچه‌های دبستان آموزش می‌دادند. خانم جمالی این دوره را با عنوان «حل مسئله پیشرفته» در پاییز ادامه دادند و همزمان یک دورهٔ «حل مسئله مقدماتی» برای دانش‌آموزان جدید نیز برگزار کردند. آن‌هایی که از تابستان آمده بودند، اکثراً کلاس پنجم بودند و آن‌هایی که جدید آمده بودند، ششم. البته کلاس‌ها جدا از هم بودند. یعنی در دورهٔ پاییز یک کلاس مقدماتی برای بچه‌های جدید و یک دوره پیشرفته برای بچه‌های قدیمی‌تر داشتیم. خانم دکتر جمالی دچار یک بیماری عجیب شدند و من مجبور شدم که کلاس‌ها را ادامه دهم.
من از تابستان در جریان کلاس‌ها و کار خانم جمالی بودم و می‌دیدم که ایشان سعی می‌کنند همین چهار مورد و البته موارد دیگری را در ذهن دانش‌آموزان جای دهند. وقتی خودم در پاییز دو کلاس را تدریس می‌کردم، برای اینکه آزمایش کنم و ببینم چقدر کار خانم جمالی تأثیر داشته، بعضی وقت‌ها یک سؤال مشترک به هر دو گروه می‌دادم. خیلی جالب بود که بچه‌های کلاس پیشرفته، با اینکه پنجم بودند، خیلی بهتر به مسائل نگاه می‌کردند و استراتژی‌های حل مسئله‌شان قوی‌تر از بچه‌های ششم بود. یعنی آن سه ماه تابستان که خانم جمالی با بچه‌های قدیمی‌تر کار کرده بودند، تأثیرش کاملاً معنادار بود.

معرفی کتاب

آقای استاربرد دو کتاب دارد که مربوط به همین دورهٔ دانشگاه تگزاس در edX است:

اگر علاقه‌مند باشید، می‌توانید این دو کتاب را دانلود و مطالعه کنید. بعید می‌دانم که به فارسی ترجمه شده باشند، اما با وجود این هوش‌های مصنوعی جدید، خودتان می‌توانید تا حدی آن‌ها را به فارسی برگردانید و بخوانید.


برویم سراغ عنوان بعدی‌مان که «میزان پس‌رفت آموزش ریاضیات در ایران» است. ببینید، به هر حال در اغلب رشته‌ها، ما در مقایسه با کشورهای پیشرفته عقب‌تریم، ولی در بسیاری از حوزه‌ها پیشرفت‌هایی هم در حال انجام است. به نظر من، در آموزش ریاضیات که سال‌ها به‌طور جدی در آن فعالیت کرده‌ام، میزان پس‌رفت‌ ما بسیار چشم‌گیر و عجیب است!

در بخش بعد، می‌خواهم با مثالی، میزان پیشرفت و پس‌رفت را در فوتبال ایران و آموزش ریاضی مقایسه کنم. خاطره‌ای جالب از آقای مجید جلالی، که مربی فوتبال بوده‌اند، برایتان نقل خواهم کرد تا ببینید حتی در فوتبال هم برخی حوزه‌ها با علم روز دنیا همگام شده‌اند!

میزان پسرفت در آموزش ریاضی ایران

قبل از شروع این بحث، بیاییم بررسی کنیم که برای آموزش ریاضی چه مراحلی را باید انجام دهیم.

  1. تدریس مفهوم جدید. برای تدریس یک مفهوم جدید، آن مفهوم به دانش‌آموز معرفی می‌شود و با مثال‌ها و ابزار متنوع و مناسب، سعی می‌شود که مفهوم جدید در ذهن دانش‌آموز جا بیفتد.
  2. حل مثال‌ و تمرین‌ در کلاس. در این مرحله، با حل تمرین‌های متنوع به کمک دانش‌آموز، آموزش‌دهنده سعی می‌کند کج‌فهمی‌ها را برطرف کند تا مفهوم جدید در ذهن بچه‌ها روشن‌تر و واضح‌تر شود.
  3. تکلیف در منزل. در مرحلهٔ سوم که خیلی مهم است، تعدادی تمرین خوب به‌عنوان تکلیف به بچه‌ها داده می‌شود تا آن‌ها در خلوت خودشان با آن مفهوم جدید درگیر شوند و ببینند آیا واقعاً به مطلب مسلط شده‌اند یا نه.
  4. آزمونک و حل تمرین در کلاس. در مرحلهٔ چهارم، که چند روز بعد از تدریس مفهوم جدید است، معلم باید تکالیف هر دانش‌آموز را به‌دقت بررسی کند و دربارهٔ اشکالاتی که هنوز برطرف نشده، در کلاس درس با دانش‌آموزان بحث و گفتگو داشته باشد. و اگر لازم بود، به بچه‌ها بگوید که دوباره تمرین‌ها را حل کنند و از همان تمرین‌ها آزمون کتبی بگیرد.
  5. تمرین‌های ترکیبی. مرحلهٔ پنجم، حل تمرین‌های ترکیبی از مفهوم جدید و مفاهیمی است که دانش‌آموز قبلاً آن‌ها را آموخته است.
  6. حل مسئله. در این مرحله، معلم با توجه به سطح کلاس، یک یا چند مسئلهٔ خوب و خلاقانه طراحی یا انتخاب می‌کند تا آن‌ها را در کلاس با همراهی بچه‌ها حل کند. مسئله‌ها با تمرین‌ها فرق دارند. مسئله‌ها ظاهرشان به‌طور واضح نشان نمی‌دهند که برای حل آن‌ها دقیقاً باید از چه اطلاعاتی استفاده کرد.
  7. آزمون. معلم از طریق یک امتحان کتبی، آزمایش می‌کند آیا بچه‌ها به آن مسائل خلاقانه مسلط شده‌اند یا نه.

قبلاً در کتاب‌های درسی ما این مورد دوم، یعنی حل مثال‌ و تمرین‌ در کلاس وجود داشت تا یک مفهوم در ذهن دانش‌آموز جا بیفتد، اما اکنون در کتاب‌های درسی چنین چیزی وجود ندارد! مورد سوم یعنی تکلیف در منزل هم در گذشته به‌اندازهٔ کافی در کتاب‌های درسی بود، ولی الان این مورد هم در کتاب‌های درسی وجود ندارد. در اینجا مشخص نیست که چرا نویسندگان کتاب‌های درسی تمرین کافی در کتاب‌ها نگذاشته‌اند. این یک دلیل پس‌رفت است.

توجه کنید که موارد \(4\) تا \(7\) کاملاً به «هنر» معلمی بستگی دارد. معلم باید با توجه به میزان توانایی دانش‌آموزان در یک کلاس درس خاص، برای موارد \(4\) تا \(7\) برنامه‌ریزی داشته باشد. معلم می‌تواند از کتاب‌های مرجع مختلف، مطالبی را انتخاب کند و در این بخش‌ها استفاده کند. و مسلم است که معلم باید به‌روز باشد و سال‌به‌سال دانش خود را ارتقاء دهد و محتوای خود را برای این موارد بهتر و بهتر کند.

اوایل که کتاب‌های درسی به این مدل درآمد، کتاب‌هایی چاپ می‌شد به‌عنوان «کتاب کار» که در آن تمرین‌های محاسباتی به‌اندازهٔ کافی وجود داشت و نیاز معلم و دانش‌آموز را در موردهای دوم و سوم برطرف می‌کرد. کتاب‌های کار ادعای خاصی نداشتند و کارکرد و هدفشان هم مشخص بود. البته، نوشتن کتاب کار خوب نیز، نیازمند تجربهٔ مفید و انگیزهٔ بسیار بالا است. مثلاً نویسندهٔ یکی از کتاب‌های کار معروف قدیمی هندسه، آقای جعفر نیوشا، معلم مدرسهٔ فرزانگان ۱ تهران بود که ایشان معلم هندسهٔ مریم میرزاخانی نیز بوده‌اند. اما بعدها کتاب‌هایی تولید شدند و هنوز هم تولید می‌شوند که معلوم نیست دقیقاً چه چیزی هستند و چه هدفی دارند. من به این کتاب‌ها می‌گویم «کتاب‌های بازاری»!

کتاب‌های بازاری

چرا اسم این کتاب‌ها را «بازاری» گذاشته‌ام؟ در همه‌ جای دنیا کتاب‌ها با نام نویسنده شناخته می‌شوند، نه با نام انتشارات یا اسم‌های عجیب‌وغریبی که الان ناشرها روی کتاب‌ها می‌گذارند. مثلاً آیا می‌دانید رمان معروف «صد سال تنهایی» را برای اولین‌بار کدام انتشارات چاپ کرده است؟ اما تقریباً همهٔ علاقه‌مندان به رمان می‌دانند که این کتاب را گابریل گارسیا مارکز نوشته است و اگر کسی این رمان را دوست داشته باشد، دنبال آثار دیگر او می‌رود.

حالا برگردیم به کتاب‌های کمک‌درسی. آیا شما که این‌همه کتاب کمک‌درسی برای فرزندتان خریده‌اید، اسم نویسنده‌هایشان را می‌دانید؟ بعید می‌دانم. اما احتمالاً اسم انواع و اقسام انتشارات‌ها یا اسم‌هایی شبیه دارو و پرنده و رنگ را شنیده‌اید: ب‌کمپلکس، کلاغ سبز، مرید، راشد و…

اگر از دانشجوها، مخصوصاً دانشجوهای رشته‌های مهندسی، بپرسید برای «ریاضی عمومی» چه کتابی خوانده‌اند، احتمالاً می‌گویند کتاب توماس.
کتاب علمی یا آموزشی با اسم نویسنده‌اش شناخته می‌شود، نه اسم ناشر. وقتی در همین موضوع ساده با دنیای پیشرفته فرق داریم، یعنی حتماً یک جای کار ایراد دارد.
قبلاً در ایران، کتاب‌های درسی و کمک‌درسی نویسنده‌های مشخصی داشتند. مثلاً کتاب جبر و حساب پرویز شهریاری. کسی یادش هست این کتاب را کدام انتشارات چاپ می‌کرد؟
آقای شهریاری یکی از چهره‌های مهم تاریخ آموزش در ایران بود. اما در سال‌های اخیر، در آموزش ریاضی کمتر کسی را داریم که مثل او کار جدی کرده باشد. من به‌جز آقای علیرضا علیپور، کسی را نمی‌شناسم.

متأسفانه، ناشرها و این کتاب‌های بازاری، دو باور عجیب را به‌طرز عمیقی در ذهن بچه‌ها، پدر و مادرها، و حتی معلم‌ها جا انداخته‌اند:

  1. برای اینکه یک کتاب را یاد بگیری، باید دست‌کم دو سه کتاب دیگر را هم بخوانی!
    کتاب درسی، با همهٔ ضعف‌هایش، اصلاً در کلاس درس آموزش داده نمی‌شود و معلم سراغ چند کتاب دیگر می‌رود. بعد، خیلی از دانش‌آموزها در امتحان نهایی، نمی‌توانند سؤالی را که عیناً در کتاب درسی بوده، حل کنند!
  2. در ریاضیات، هرچقدر تمرین و مسئله حل کنی، باز هم کافی نیست و باید باز هم کتاب جدید بخری و تمرین کنی! دو میلیون تست هم بزنی، باز هم کافی نیست!
    باور کنید بعضی از بچه‌ها از منِ معلم هم بیشتر تمرین حل کرده‌اند، اما هنوز ضعف‌های اساسی دارند. دلیلش این است که تمرین خوب حل نکرده‌اند. یادگیری فقط با حل تعداد زیادی مسئله، عمیق نمی‌شود. مگر ریاضیات دبیرستانی چقدر پیچیده است که این‌همه تمرین لازم دارد؟

شیوه کار آقای استاربرد

برگردیم به شیوه کار آقای استاربرد؛ در یکی از درس‌های دورهٔ تفکر مؤثر از طریق ریاضیات،

  • در ویدئوی اول، ایشان یک مسئله خوب مطرح می‌کنند و دربارهٔ صورت مسئله با دانش‌آموزی که کنارشون نشسته بحث می‌کنند.
  • در ویدئوی دوم، دانش‌آموز شروع به حل مسئله می‌کند و راه‌حلی که می‌رود اشتباه است و منجر به جواب نمی‌شود.
  • در ویدئوی سوم، آقای استاربرد کمی دانش‌آموز را راهنمایی می‌کنند و او می‌تواند طی چند مرحله، مسئله را حل کند.
  • در ویدئوی چهارم، این دو نفر دربارهٔ اینکه چه شد که ایدهٔ اولیه دانش‌آموز کار نکرد و بعد، چه‌جوری ایدهٔ دیگری به ذهن او رسید، صحبت می‌کنند.
  • و در ویدئوی پنجم، راه‌حل مسئله، شسته‌رفته‌تر از آن چیزی که دانش‌آموز گفته بود، ارائه می‌شود.

برای اینکه کسی یک مطلب ریاضی را یاد بگیرد، نیازی به پیچیدگی‌هایی که بازاری‌ها می‌گویند ندارد! اگر دانش‌آموز با یک معلم خوب کار کند، به مفاهیم اولیه هر مبحث مسلط شود، و چندتا مسئله خیلی خوب حل کند، کافی است. و مطمئن باشید که اگر جلوی چنین دانش‌آموزی هر کدام از آن کتاب‌های بازاری را بگذارید، راحت می‌تواند از پس آن‌ها بربیاید؛ و با ذره‌ای تمرین، به‌راحتی می‌تواند در سوالات تستی یا چهارگزینه‌ای هم موفق باشد.

در ادامه، چندتا از نتایج رویکرد بازاری به ریاضیات را مشاهده می‌کنید.

نتایج امتخان نهایی
نتایج امتحانات نهایی
نتایج مسابقات تمیز
رتبه ایران در آزمون ریاضی بین‌المللی تیمز

نظر پرویز شهریاری دربارهٔ رویکرد تستی به ریاضیات

متن زیر از صفحهٔ ۱۰۸ کتاب «یک زندگی…» انتخاب شده است:

موقعی که می‌خواستم مطلبی را تدریس کنم عادت داشتم که ابتدا ده دقیقه دربارۀ تاریخچه و ریشۀ آن مسئله و مورد استفادۀ آن، صحبت کنم. معمولاً وقتی دراین‌باره صحبت می‌کردم، در قیافۀ شاگردان وحشت و نگرانی احساس می‌کردم و اغلب یکی از جایش بلند می‌شد و می‌گفت: «آقا! اینها به چه درد ما می‌خورد؟ با ما تست کار کنید» و من با تست دشمنم و معتقدم که تست به‌هیچ‌وجه نمی‌تواند معیار انتخاب بهترین‌ها باشد. سرچشمۀ تست از آمریکا است و حالا خود آنها رها کرده‌اند و غیر از مراکز معدودی، این کار را کنار گذاشته‌اند. اینجا نه‌تنها در دبیرستان، بلکه در دانشگاه‌های ماهم، حتی برای فوق‌لیسانس و دکتری، با تست امتحان می‌گیرند.

پرویز شهریاری

مقایسه پیشرفت در فوتبال و پسرفت در ریاضیات با خاطره‌ای از مجید جلالی

من یادمه همون موقع‌ها (دههٔ ۱۳۶۰) من می‌خواستم یه روش تمرینی با وزنه رو بیارم چون رفته بودم یه کلاس که مال کمیته المپیک بود. آقای اسپاسوف اومده بود ایران دو ساعت در مورد تمرینات با وزنه ویژه فوتبال صحبت کرده بود. یه جرقه زد تو ذهنم گفتم تیم از نظر بدنی قوی بشه خیلی خوبه. این اولین پارامتره برای اینکه یه تیم بتونه موفق بشه.
شاید براتون جالب باشه ما پول نداشتیم که بریم دمبل هارتل بخریم. قوطی روغن خالی پیدا می‌کردیم من تو اینا سیمان می‌ریختم، میله می‌کردیم تو سیمان؛ باهاش دمبل درست می‌کردیم، هارتل درست می‌کردیم، و بعد میبردیم سر زمین!
همون موقع‌هام مثلاً کسایی بودن که میومدن سر زمین قیایی تمرینات ما رو می‌دیدن میگفتن بابا این مسخره بازیا چیه! همونا مسخره می‌کردن مثلاً می‌گفتن: «فوتبال چیکار داره با دمبل و هارتل. بریز دور این حرفا رو»!

فایل صوتی مصاحبه مجید جلالی:

نقش والدین در آموزش ریاضی فرزندان

در این بخش، به اولیایی که پیگیر درس ریاضی فرزندشان هستند، سه نکتهٔ بسیار مهم را یادآوری می‌کنیم.

سه نکته مهم برای اولیایی که پیگیر درس ریاضی فرزندشان هستند

در این بخش، به اولیایی که پیگیر درس ریاضی فرزندشان هستند، سه نکتهٔ بسیار مهم را یادآوری می‌کنیم.

  1. به‌روز و آگاه باشید و سعی کنید دقیقاً بدانید که برای بچه‌ها چه کاری را باید انجام دهید و چه کاری را نباید انجام دهید.
    بعضی از اولیاء که با ما تماس می‌گیرند و درخواست ثبت‌نام در کلاس‌های آنلاین سایت تکمیلی را دارند، دقیقاً نمی‌دانند مشکل فرزندشان چیست. در خیلی از موارد پیش آمده که ما به آنها گفته‌ایم فرزند شما به کلاس نیاز ندارد یا کلاسی که ما داریم، مناسب فرزند شما نیست.
    اگر اولیاء آگاه نباشند و فرزندشان را در هر کلاسی ثبت‌نام کنند، ممکن است وقت زیادی از فرزندشان گرفته شود و نتیجهٔ مطلوبی هم به‌دست نیاید. یک مثال دیگر، المپیاد است! خیلی از پدرومادرها اطلاعات دقیقی از المپیاد ندارند و فرزندشان را در مسابقه‌ها و کلاس‌هایی که ربطی به المپیاد ندارد، ثبت‌نام می‌کنند. برای اینکه اطلاعاتی دقیق دربارهٔ المپیاد ریاضی و کامپیوتر کسب کنید، روی لینک زیر، کلیک کنید.

    المپیاد چیست؟

  2. مواظب باشید که فرزندشان دچار توهم نشود.
    یکی از معضلات مهم، مخصوصاً برای بچه‌های باهوش و اولیایی که پیگیر درس فرزندشان هستند، همین ایجاد توهم و خودبزرگ‌بینی کاذب است. اولیاء فرزندانشان را در مسابقات مختلف که خیلی از آنها اعتباری هم ندارند ثبت‌نام می‌کنند و بچه‌ها مقام می‌آورند و همین مقام‌ها ممکن است بچه را دچار توهم کند. مسابقه، به‌عنوان یک دورهمی خوب است، جایزه هم خوب است، سمپاد قبول شدن هم بد نیست؛ ولی نباید بچه حس کند کار خیلی بزرگی انجام داده است؛ این حس در آینده خیلی بهش ضربه می‌زند و ما بچه‌های زیادی را دیدیم که دچار توهم شدند و این توهم باعث شد نتوانند به جایگاهی که لیاقتش را دارند، برسند.
  3. سعی کنید این «عادت» را در فرزندتان ایجاد کنید که درس هر روز را همان روز بخواند.
    اگر اولیاء بتوانند به فرزندشان کمک کنند که بچه «عادت» کند درس هر روز را همان روز بخواند، کمک بسیار بزرگی به‌ او کرده‌اند.
    سال‌ها پیش من و یکی از دوستانم هندسه سال دوم تجربی را درس می‌دادیم. آن موقع بچه‌های تجربی فقط سال دوم هندسه داشتند و سال‌های بعد هندسه نداشتند. از کتاب هندسه سال دوم \(5\)تا تست در کنکور می‌آمد. فکر کنم کنکور تجربی کلاً \(30\) تست ریاضی داشت.
    ما بعد از دوسه هفته فهمیدیم که این بچه‌ها در درس هندسه خیلی ضعیف هستند. به‌همین‌خاطر، برای آنها «آزمون در خانه» گذاشتیم! آزمون در خانه چه بود؟ روزی که بچه‌ها درس هندسه داشتند، به بچه‌ها تکلیف می‌دادیم و می‌گفتیم باید همین امروز، تا ساعت \(6\) بعدازظهر، تکالیف را در دفترشان بنویسند و فکر کنند این تکالیف، یک آزمون خانگی است. بعد از تکالیف عکس می‌گرفتند و آنها را برای ما ایمیل می‌کردند.
    این خاطره خیلی قبل از کرونا است؛ آن موقع حتی شبکه‌های اجتماعی هم وجود نداشتند.
    من و دوستم هم به‌تازگی دوتا آیپد خریده بودیم، یک روز رفتیم برای آیپدها قلم گرفتیم. آن موقع قلم آیپد هم چیز عجیبی بود! ما هم خودمان را موظف کرده بودیم که تا آخروقت همان شب همهٔ تکالیف بچه‌ها را با آیپد و قلم تصحیح کنیم و برایشان بفرستیم.
    آن بچه‌ها در هندسه خیلی قوی شدند و با اینکه ما مثل همیشه، امتحان‌های سخت و سطح بالا از آنها گرفتیم، ولی نمراتشان قابل قبول بود. ولی نکته داستان اینجا نیست!
    دوست من، دوسال بعد یکی از همان دانش‌آموزان به‌طور اتفاقی در خیابان دیده بود. آن دانش‌آموز گفته بود که مشاور کنکور به آنها گفته که اصلاً‌ درس هندسه را نخوانند چون وقت‌گیر است و سرجلسه کنکور وقت نمی‌کنند مسئله‌ها را حل کنند! دوستم پرسیده بود: «خب تو چیکار کردی؟»
    آن دانش‌آموز گفته بود: «منم هندسه را برای کنکور اصلاً‌ نخوندم. ولی سر جلسه کنکور وقت اضافه آوردم. با خودم گفتم برم سوالات هندسه را ببینم. دیدم با اینکه دو سال است که از این مبحث دورم ولی می‌توانم سؤالاتش را حل کنم. هر \(5\)تا تست هندسه را راحت حل کردم و درصد ریاضی‌ام خیلی خوب شد؛ و الان دانشجوی پزشکی هستم!


نوشته‌های قبلی و بعدی


ارسال کامنت و دیدگاه

در اولین فرصت به کامنت شما پاسخ می‌دهیم و بلافاصله یک ایمیل برایتان ارسال می‌کنیم. ❤️

0 پرسش و نظر
Inline Feedbacks
مشاهده همه نظرات